سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/7/29
1:14 عصر

منشی زادگان و گروه تروریستی "مهدویت 2"

بدست منتظر در دسته

 

در اواخر بهار سال 1382، خبری در روزنامه‌ها منتشر شد مبنی بر اینکه اعضای گروه مهدویت (برای آشنایی با این گروه به یادداشت قبلی مراجعه کنید)، یکی از اعضای سابق خود را ترور کردند. با توجه به اینکه اطلاعات قبلی، حاکی از این بود که تمام اعضای باند مهدویت دستگیر شده‌اند، انتشار این خبر تعجب‌آور بود اما ظاهرا گروه اخیر هیچ نسبتی با گروه سابق نداشته و تحت سرپرستی فردی به نام منشی‌زادگان که اکنون در خارج از کشور به سر می‌برد، اداره می‌شد.

ماجرا از این قرار بود که در ساعات اولیه 31 خرداد 1382، دو نفر موتورسوار، زنی را آماج شلیک سه گلوله قرار دادند. مأموران کلانتری 121 سلیمانیه و مأموران پلیس آگاهی و مقام قضایی، بلافاصله تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کردند و بعد از مدتی مشخص شد، سوء قصد به جان زنی 33 ساله به نام اعظم ایزدی از اعضای سابق گروه مهدویت بوده است. خانواده وی از مدت‌ها پیش تحت تعلیم هدایت‌الله منشی‌زادگان، رهبر گروه بودند و او از پنج سال پیش توسط برادرش با این باند آشنایی پیدا کرد. بعد از مدتی اعظم و شوهرش، مهدی توکلی از اعمال ناشایست گروه مهدویت ابراز نارضایتی کردند و از ادامه عضویت انصراف دادند. در همین حال منشی‌زادگان به دستور دادگاه انقلاب دستگیر شد و هرچند او با قرار 150 میلیون تومانی وثیقه آزاد شد، از فرصت استفاده کرده و به دوبی گریخت، اما دیگر اعضای مهدویت، اعظم و شوهرش را مقصر اصلی این جریان می‌دانستند.

در فروردین سال مذکور، مهدی مفقود شد و کمی بعد اعظم نیز مورد سوء قصد قرار گرفت اما از خطر حتمی نجات پیدا کرد و با توجه به نشانه‌هایی که از ضاربان در اختیار مأموران پلیس قرار داد، معلوم شد که ضارب اصلی حسین ایزدی (برادر اعظم) بود که با پیگیری‌های مأموران، سرانجام در تاریخ 13 مرداد ماه دستگیر شد.

حسین در بازجویی‌ها اعتراف کرد که بعد از فرار منشی‌زادگان و یکی از نزدیکانش به نام علیرضا قاسمی، تماس‌هایی با وی گرفته شد و سرانجام به حسین تأکید شده بود مهدی، داماد او در ایجاد مزاحمت‌ها برای منشی‌زادگان و گروه مهدویت، نقش اصلی را دارد؛ بنابراین خون او حلال است.

بعد از مدتی علیرضا قاسمی به ایران آمد و توانست به مهدی دسترسی پیدا کند و سرانجام موفق به قتل او شد و جسد او را در اطراف جاده کهریزک دفن کرد و پس از مدتی، او حسین را متقاعد کرد که چون خواهرش در این قضیه نقش دارد او نیز باید کشته شود.این دو به اتفاق یکدیگر اقدام به ترور اعظم کردند که در نهایت با وجود صدمات وارده، وی از مرگ حتمی نجات پیدا کرد.

کمی بعد دیگر همدستان این گروه در ارتکاب جنایت دستگیر شدند؛ از جمله فردی به نام سعید که در منطقه ورامین از سوی مأموران پلیس شناسایی شد، اما تاکنون تلاش مأموران برای بازداشت علی به نتیجه‌ای نرسیده است.

منشی‌زادگان از متهمان فراری و تحت تعقیب پلیس بین‌الملل است و با اغفال و فریب جوانان و نوجوانان، آنان را وادار به ترور و آدمکشی می‌کرده است. وی از سواد و معلومات کافی برخوردار نبوده، با این حال حدود 30 الی 40 نفر جزو پیروان او محسوب می‌شدند و اعضای باند مهدویت، سخنان او را محترم و معتبر می‌دانستند. وی در حال حاضر متواری است و از راه دوبی به کانادا و آمریکا گریخته است.


87/7/20
11:35 صبح

'سید خراسانی' که بود و چه افکاری را در سر می پروراند؟

بدست منتظر در دسته

 

سیدمحمد حسینی میلانی، فرزند عباس، معروف به سید خراسانی بنا به ادعای خود از نوادگان مرحوم آیت‌الله العظمی میلانی، مرجع شیعی بود که اوایل جوانی خود را در کشور عراق گذراند و پیش از پیروزی انقلاب، وارد ایران شد و شهرستان مشهد را به عنوان محل زندگی خود انتخاب کرد. وی مدت ها در حسینیه ابوالفضلی مشهد واقع در خیابان تهران به اقامه نماز جماعت می‌پرداخت و در ضمن صحبت‌ها و گفت‌وگوهایی که با مراجعان به حسینیه داشت، مسایلی را در خصوص ظهور حضرت بقیةالله(عج) عنوان می‌کرد. این‌گونه اظهارنظرها و همین‌طور ظاهر آراسته و پرجذبه او سبب شد، برخی دور او جمع شده و شنونده مباحث مطروحه توسط وی باشند و نیز باعث ارتباط مسئولان برخی هیئت‌های مذهبی با او شد. از آنجایی که به لحاظ معلومات، این افراد در سطح پایینی بودند، خیلی سریع فریفته ظاهر او شدند و در شمار پیروان وی درآمدند. در میان آن ها غلامرضا عاملی که سرپرستی یکی از هیئت‌های مذهبی در منطقه دولت‌آباد تهران را داشت، رابطه بیشتری با میلانی برقرار کرد و این مسئله، زمینه‌‌ای برای گشایش باب مراوده بین میلانی و این هیئت شد. در گفت‌وگوهای چندجانبه‌ای که صورت گرفته، میلانی ادعای اجتهاد و مرجعیت کرد و حتی مجموعه‌ای تحت عنوان "خلاصةالفقه" را که حاوی برخی مسایل دینی و مذهبی بود در اختیار پیروانش نهاد.

رفته رفته اعتبار میلانی در نظر این گروه به لحاظ اینکه وی مدعی ارتباط با امام زمان(عج) بود، بالا گرفت. او برای اینکه بیشتر ذهن دیگران را به خود معطوف کند، خود را شیفته و پاکباخته امام زمان (عج) قلمداد کرد و ضمن اشاره به مسایلی که در تاریخ صدر اسلام بر خاندان اهل بیت (ع) گذشت، به انتقاد شدید از اهل سنت پرداخت. در کنار این قضیه به خاطر جذب بیشتر دل‌ها، مدعی شد که در برخی اوقات به زیارت امام زمان (عج) نایل می‌شود و به همین خاطر به هوادارانش نوید می‌داد، در صورتی که دستورات او را اطاعت کنند، شاید زمینه را فراهم آورد تا دیدار عاشقان حضرت ولی عصر (عج) با ایشان میسر شود.

مریدان میلانی تصور می‌کردند که او نماینده حضرت قائم (عج) است، حتی در اظهارات خود میلانی نیز به این مسئله تصریح شده بود که می‌بایست این گروه کوچک در شمار کسانی باشند که برای فراهم آمدن شرایط ظهور حضرت ولی عصر (عج) تلاش می‌کنند. گذشته از این به منظور ترغیب و تشویقشان، برخی از افراد را به عنوان یاران خاصه امام زمان معرفی کرد و حتی در بین آنان شخصی به عنوان "شعیب بن صالح"  ـ که بر حسب برخی روایات، یاری رسان امام زمان (عج) است ـ به اعضای گروه معرفی شد. اینگونه‌ تظاهرات چنان رونق و رواجی در بین گروه پیدا کرد که میلانی را به عنوان "سید خراسانی" خطاب می‌کردند. به خاطر این همه اعتماد جای تعجب هم نیست، اگر گفته شود که میلانی، شخصی به نام شاطری که کارمند بازنشسته شهرداری بود را به عنوان امام زمان (عج) معرفی کرد و هر از گاهی برخی از اعضای گروه مهدویت در صورت احراز شرایط لازم و کسب صلاحیت به زیارت او نایل می‌آمدند.

همان‌طور که در سطور پیشین ذکر شد، باند مهدویت خود را از عوامل اصلی برقراری شرایط مناسب برای ظهور می‌دانست. طبیعی بود که در جهت نیل به این مقصود نیز تلاش‌های فراوانی را انجام داد. جوانانی که احساسات مذهبی آنان توسط میلانی تحریک شده بود، آمادگی خود را برای اجرای هر حکمی اعلام کردند و برای اینکه در اجرای دستور میلانی موفق باشند، اقداماتی از جمله خلع سلاح 10 پایگاه بسیج و تهیه ده‌ها فقره سلاح و جمع‌آوری مهمات و مواد منفجره و وسایل ساخت بمب را انجام دادند. علاوه بر این، دو اقدام تروریستی ناموفق در مورد علمای اهل سنت در مناطق سنی‌نشین ایران صورت گرفت. (همشهری، 30/7/80) مضاف بر اینکه در راستای ترویج بغض و کینه بین اعضا در مورد مخالفان حقانیت خاندان اهل بیت (ع) برای به دست گرفتن زمام امور جامعه اسلامی، دستور تخریب مقبره یکی از رهبران فکری آنان صادر شد که این اقدام تروریستی نیز ناموفق بود. در بازرسی‌های انجام شده نیز کروکی محل سکونت بیش از 10 نفر از افراد و مسئولان و روحانیون نزد آنان کشف شد. (همشهری 30/7/80)

در گفته‌ها و اظهارات اعضای گروه، بعد از دستگیری آمده بود که اینان قصد داشتند، عوامل و مسببانی را که باعث تأخیر در ظهور حضرت ولی عصر (عج) می‌شوند، از بین ببرند تا هرچه زودتر زمینه برای فرج بقیةالله (عج) فراهم آید.

آخرین فقره از این اقدامات، ترور نافرجام علی رازینی، رییس وقت دادگستری استان تهران بود که با توجه به حساسیت‌های موجود، تلاش‌هایی برای شناسایی عوامل این ترور صورت گرفت و سرانجام با دستگیری دو تن از اعضای گروه، سرنخ اصلی برای دستیابی به دیگر افراد پیدا شد. اعضای باند مهدویت، هنگامی خود را در معرض خطر دیدند، از تهران فرار کرده و در شهرهای قم، مشهد، قزوین، شیراز و مناطق جنوبی کشور مستقر می‌شوند اما در نهایت همه اعضای باند ـ که شامل 26 نفر بودند ـ شناسایی و دستگیر شدند.

این افراد عبارت بودند از: غلامرضا عاملی (عینک‌ساز)، محمد. ه (مداح)، هاشم .ش (بازنشسته)، حسین .الف (دانشجو)، حسن . الف (راننده)، علی . الف (بیکار)، علیرضا . ه (کارمند)، محمد . گ (دانشجو)، محمدابراهیم . ت (شغل آزاد)، سیدمحمد . م (شغل آزاد)، منوچهر . ع (معلم)، حمیدرضا . ه (معلم)،‌ احمد . ب (دانشجو)،‌ داود . ق (کارگر)، حمید . م (عطار)، حسین . ش (شغل آزاد)، احمد . ی (شغل آزاد)، آرش . ب (پزشک عمومی)، رسول . ف (دست فروش)، محمد . ل (برقکار) حمید . ن (بیکار)، سیداحمد . الف (معلم)، محمدرضا . الف (شغل آزاد)، محمدتقی . ق (کارگر)، کریم . خ (قصاب).

در طول ده‌ها جلسه برگزاری دادگاه رسیدگی به پرونده مهدویت، سخنان ضد و نقیضی از سوی متهمان عنوان شد. (همشهری،30 آبان1380) ظاهرا میلانی و هواداران او در آغاز کار، حاضر به پذیرش موارد اتهامی خود نبودند و با توجه به جایگاه میلانی در بین هوادارانش، قبولاندن اتهامات به او کار مشکلی بود. سرانجام در آخرین مرحله رسیدگی رأی دادگاه بدوی، اعلام شد که بر اساس آن، میلانی به عنوان متهم ردیف اول و غلامرضا عاملی به عنوان متهم ردیف دوم به اعدام محکوم شدند و مابقی متهمان، احکام سبک‌تری در خصوص آنان صادر شد.

ظاهرا در مراحل بعدی رسیدگی، رازینی به عنوان یکی از شاکیان خصوصی از حق خود صرف‌نظر می‌کند. خانواده مرحوم انصار عزتی نیز رضایت خود را از عاملان قتل در صورت پرداخت دیه اعلام می‌کنند. به همین خاطر خواهر یکی از متهمان به نام نرگس عاملی، ضمن ارسال نامه‌ای به ایسنا خطاب به رازینی گفت، عده‌ای از فرزندان مؤمن و عاشق اسلام و انقلاب قربانی فریب و سالوس یک عالم و روحانی‌نمای بی‌دین که ادعای اجتهاد در مرجعیت را وسیله اهداف شوم خود ساخته، می‌گردند و در این راه مال‌باخته، آبرو از دست داده و خانمان برباد رفته در مطبوعات به عنوان تروریست و محارب با نظام و جاسوس و خائن به اسلام و انقلاب معرفی می‌شوند.

وی در این نامه برادرش (غلامرضا عاملی) را قربانی خوانده و گفت: لازم به ذکر است که عاملی در حال حاضر، هیچ شاکی خصوصی جز شما ندارد، زیرا تمامی مجروحان و خسارت‌دیدگان حادثه و نیز خانواده رهگذری که در آن جریان کشته شده بود تا پی بردن به حقایق موجود در پرونده و حضور در دادگاه با گرفتن دیه اعلام رضایت کرده، منتهی مفتوح بودن پرونده به دلیل نارضایتی شما می‌باشد.

مدتی از این جریان گذشت تا اینکه خبر اعتصاب غذای غلامرضا عاملی در زندان منتشر شد و در همین زمینه، بیانیه‌هایی از سوی برخی گروه‌های ناشناس در حمایت از وی در سایت‌های اینترنتی انتشار یافت. نرگس عاملی نیز در گفت‌وگو با ایسنا ضمن تأیید خبر اعلام کرد، علت اعتصاب غذای برادرش، موافقت نکردن مسئولان زندان با مرخصی او است. خواهر عاملی در همین زمینه اظهار داشت: 6 ماه است، مرخصی برادرم با وجود تهیه وثیقه 200 میلیون تومانی، عقب افتاده و ما بارها نسبت به این مسئله اعتراض کردیم، ولی مسئولان زندان برادرم را فاقد صلاحیت برای استفاده از مرخصی می‌دانند.

در این گیرودار پرونده زندگی میلانی بسته شد، وی به علت نارسایی قلبی به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت و مدتی بعد از دنیا رفت. با توجه به شرایط ایجاد شده، گمان این بود که ماجرا در خصوص این پرونده خاتمه یابد، اما ...

در یادداشت بعدی با گروه تروریستی  "مهدویت 2" به سرکردگی شخصی به نام منشی زادگان آشنا می شوید.


87/7/17
9:1 صبح

مدعیان دروغین تحت بهره برداری عناصر استعماری قرار گرفته اند

بدست منتظر در دسته و اینک آغاز...

 

موضوع مهدویت همیشه مورد توجه جامعه اسلامی بوده است، می‌گویم جامعه اسلامی بدون اینکه بخواهم فرقی از این جهت بین فرقه شیعه و سنی قایل شوم. به این خاطر که اعتقاد به ظهور شخصیتی مصلح در آخرالزمان و نجات نوع بشر از انواع و اقسام مصایب و مشکلات و تنگناها، تقریبا به صورت عقیده مشترکی در آمده است. کمتر فرقه‌ای در جامعه مسلمین است که به این اصل اعتقادی نداشته باشد. منتهی ممکن است در مصادیق بین گروه‌های مذهبی اختلاف نظرهایی باشد اما در اصل قضیه توافق وجود دارد.

در بین شیعیان بیش از دیگر گروه‌های اسلامی این مسئله مورد اهتمام ویژه است. در میان آن ها به خصوص شیعیان اثنی عشری معتقدند که دوازدهمین نفر از سلاله خاندان ائمه اطهار که نام و نشان او در برخی از احادیث نبوی نیز آمده طی شرایطی خاص ظهور پیدا خواهد کرد و جهان در پی چنین تحولی پر از عدل و داد می‌شود. با این حال کم نبودند کسانی که در طول تاریخ با استفاده از همین اصل و انتساب خود با استناد به برخی نشانه‌ها، علم مهدویت برافشاندند و از هر شیوه‌ای بهره گرفتند تا حقانیت خود را به عموم مردم ثابت کنند. در کتاب "فرق الشیعه" نوبختی که صرفا به شرح و تفصیل فرقه‌های شیعی می‌پردازد، بخش اعظمی از آن به توضیح عملکرد مدعیان مهدویت اختصاص داده شده است. به طور معمول در شرایطی که تحمل اوضاع سیاسی و اقتصادی برای مردم دشوار باشد، موقعیت مناسبی برای برخی افراد حاصل می‌شود تا برای پیشبرد اهداف خاص خود از موضوع مهدویت بهره‌برداری کنند و با طرح این ادعا، مردم بیچاره و مصیبت‌دیده را که به دنبال مفری برای رهایی از شرایط حاصله هستند، به سوی خود جلب کرده و مدتی چند از این راه بر رونق بازارشان بیفزایند.

اگر بخواهیم فهرستی از کسانی که با استفاده از موضوع مهدویت در کشورهای اسلامی، اهداف خود را پیش بردند ارایه دهیم، یقینا در این مقال مختصر نمی‌گنجد و باید آن را به فرصتی دیگر موکول کرد. منتهی توجه به این نکته ضروری است که به خصوص در دوره معاصر اینگونه ادعاها مورد بهره‌برداری عناصر استعماری قرار گرفته‌اند و هرچند عده‌ای از انسان‌های پاک نهاد صرفا به خاطر وجود برخی شواهد و شباهت‌ها در هیئت ظاهری و سلوک اجتماعی افراد مدعی مهدویت، دل در گرو آن ادعا بستند و چند صباحی از سر عقیده و اخلاص در جهت پیشبرد اهداف جریان‌هایی از این دست کوشیده‌اند، اما در رأس هرم، نشانه‌هایی از حضور کمرنگ و پر رنگ سیاستمداران روسی و انگلیسی وجود داشت که با سوء استفاده از چنین فضایی، ضربات جبران‌ناپذیری را بر پیکر خط اصیل مذهبی وارد آوردند.

داوری تاریخی نشان می‌دهد، اقبال مقطعی مردم به برخی از این مدعیان، ریشه در مسایل مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارد. کم نبودند افرادی که در آغاز کار، خود را به عنوان رابط خاص امام زمان (عج) به مردم معرفی کردند و با جلب نظر برخی از آنان و ایجاد دار و دسته‌ای برای خود، کم‌کم از این مرحله نیز فراتر رفته و ادعای مهدویت، نبوت و حتی خالقیت کردند. البته در مورد هر کدام از مدعیان، سیر قضایا تفاوت‌هایی دارد. اینگونه نیست که همه مدعیان به شیوه و ادعایی مشخص در عرصه اجتماعی ظاهر شوند. نوع خط ‌مشی و سلوک و طرز تلقی چنین گروه‌هایی با یکدیگر اختلاف‌هایی نیز دارد و حتی برخی از آنان به رغم اعتقادی که به حقانیت مذهب شیعی اثنی‌عشری داشتند، در مقطع زمانی مشخص برای پیگیری یک هدف سیاسی مدعی ظهور منجی آخرالزمان شدند و نمونه آن در تاریخ کم نیست. اگر حوادث دو دهه اخیر مورد بازبینی قرار گیرد، می‌توان به شواهدی از این دست اشاره کرد. مثلا قیام افسری نظامی به نام "جهیمان سیف العتبه" در سرزمین عربستان بود که در موسم حج، حرکت خود را آغاز کرد و با همکاری برخی از همفکران خود برای مدت زمانی کوتاه، بیت‌الله الحرام را به محاصره در آورد و سرانجام یارانش طی درگیری خونین، به دست نیروهای ارتش عربستان کشته شدند. کاملا مشهود بود که وی با انگیزه‌های سیاسی و به خاطر مخالفت با رژیم حاکم بر عربستان، دست به چنین اقدامی زده است.

در کنار چنین مواردی، باید در نظر داشت که یک خط اصیل هم در حال گذراندن مسیر است که به طور کامل با منابع و مآخذ اسلامی منطبق است و در صدد فراهم آوردن فضایی مناسب بر ظهور منجی آخرالزمان (عج) می‌باشد.

از سویی دیگر این جریان، وظیفه اصلی و ذاتی خود می‌داند که مفهوم انتظار فرج را آنچنان که شایسته است در میان مردم معتقد تبیین کند تا جامعه، صلاحیت و برازندگی کافی را برای ظهور داشته باشد. البته باید توجه داشت که در کنار این جریان اصیل، حواشی و زوایدی نیز وجود دارد که در صورت یافتن مجال و فرصت کافی، فضا را مسموم خواهد کرد و سعی در ارایه تفسیری دگرگون از مفهوم انتظار و ظهور است. در اینجا منظور نفی و تخطئه افکار انجمن حجتیه نیست، چون اساسا قایل به این مسئله هستم که جریان حجتیه در بدو امر از تفکری اصیل سرچشمه و نشأت می‌گرفت و در طول دوران فعالیتش، اقدامات مؤثری را برای مقابله با افکار انحرافی و فرقه‌های ضاله انجام داده است. هرچند به لحاظ سیاسی، روش و منشی را برگزید که چندان با نهضت انقلابی و مسیر مبارزاتی مردم ایران علیه رژیم شاهنشاهی تناسبی نداشت و حتی برخی از اعضای خود را جدا از فعالیت‌های سیاسی باز می‌داشت، بلکه هدفم توجه دادن مخاطبان به برخی از روش‌ها و منش‌هاست که به رغم بهره‌گیری از منابع اصیل اسلامی و بهره‌مندی از مکتب متعالی اهل بیت (ع)، چنان راه افراط پیموده‌اند که برقراری هرگونه اتحاد و اتفاق بین گروه‌های اسلامی را ناممکن و دشوار می‌سازد. درست است که یکی از ویژگی‌های شیعیان، محبت ائمه اطهار (ع) است، اما اینکه تصور بکنیم چون در صدر اسلام مجموعه عوامل، دست به دست هم داده و با اتخاذ روشی نادرست و انحراف از مسیر اصلی سنت نبوی، زمام اداره جامعه اسلامی را برخلاف توصیه حضرت رسول(ص) به دیگر اصحاب پیامبر سپردند، پس فرقی میان مسببان این حرکت و هواداران فعلی آنان نیست و چنین تلقی نمی‌تواند به وحدت میان مسلمین کمکی بکند.

متأسفانه در شرایط کنونی، بعضا از سوی برخی عاشقان اهل بیت (ع) دیده می‌شود که در مناسبت‌های ویژه به خصوص در شب و روز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) در ملآ عام و در برخی از معابر عمومی، با نصب اعلان و پلاکارد، دشمنی و بغض خود را نسبت به مسببان این واقعه عظیم اعلام می‌کنند و لابد اینگونه ابراز احساسات را نیز از وظایف خود در دوره انتظار می‌دانند و هیچ به این مسئله نمی‌اندیشند که چنین اظهار نظرهای علنی، اگر مورد ملاحظه دیگر فرق اسلامی قرار گیرد، نه تنها گامی برای برقراری اتحاد برداشته نمی‌شود، بلکه خود عاملی برای گسترش فضای کدورت در جامعه اسلامی خواهد شد. نمی‌توان در شعار، آرمان‌ها و آرزوها را بیان کرد و در عرصه عمل به گونه‌ای رفتار کرد که با این اهداف، تفاوتی از زمین تا آسمان داشته باشد.

یقینا مخاطبان گرامی بر مجموعه اعمال و افعالی که در مراسمی خاص موسوم به "عیدالزهرا" در برخی هیئت‌های مذهبی صورت می‌گیرد، واقفند. کدام انسان منصفی است که شاهد چنین مراسمی با آن اوصافی که ذکر می‌کنند باشد و به این نتیجه برسد که قلب مطهر ائمه معصومین (ع) به واسطه چنین اقداماتی شادمان و مسرور است؟ پر واضح است که هدف نگارنده صرفا توجه و تذکر دادن خوانندگان محترم به برخی اعمال شنیع و خارج از حد شرع و عرف است که بعضا در موارد خاص و توسط عناصری مشکوک صورت می‌گیرد، چون تبعات چنین اقدامی یقینا آثار نامطلوبی در ارایه چهره واقعی شیعیان خواهد داشت.

دردناک‌تر آن که در برخی محافل و مجالس شنیده می‌شود، گروهی با عنوان هیئت مذهبی گرد فردی "ظاهرالصلاح" جمع شده و بین آنان رابطه مرادی و مریدی برقرار می‌شود و اعضای گروه خود را مقید به رعایت دستورات و توصیه‌های آن فرد می‌کنند. به طور معمول شیوه‌هایی که برای جلب مخاطب توسط فرد مذکور صورت می‌گیرد، به آرایه‌هایی از حدیث و کلام نیز آذین شده تا از این راه، تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد. شاید از طریق رسانه‌های گروهی در جریان اخبار مربوط به باند مهدویت قرار گرفته باشید. مقدمه‌ای که در ابتدای این مقال از نظر شما عزیزان گذشت،‌ ناظر بر عملکرد افرادی از جمله اعضای این گروه بود.

رهبر گروه، شخصی به نام سیدمحمد حسینی میلانی بود که توانست با ایجاد تشکیلاتی محدود، برخی از اهداف خود را پیش ببرد. زمانی کار گروه ـ تحت نظر میلانی ـ اوج گرفت که بنا به دلایلی نامعلوم، حکم ترور علی رازینی، دادستان وقت دادگستری تهران توسط وی صادر شد و هوادارانش برای اجرای این دستور، در دی ماه 1377 دست به اقدام زدند که نتیجه این تلاش، ترور نافرجام علی رازینی و مجروح شدن 4 نفر از همراهان او و نیز شهادت شخصی به نام انصار عزتی قره‌لو ـ که به صورت تصادفی از محل حادثه می‌گذشت ـ شد. از این پس بود که مأموران امنیتی، سعی فراوانی برای شناسایی عوامل ترور انجام داده و سرانجام موفق به کشف آن شدند.


برای آشنایی با عقاید سید محمد حسین میلانی یادداشت بعدی را بخوانید.


87/7/6
3:4 عصر

علاج سرطان معده و توهم ارتباط با ولی عصر (عج)

بدست منتظر در دسته و اینک آغاز...

 

دو زن به همراه یک مرد که مدعی ارتباط با امام زمان بودند و با سو استفاده از احساسات مذهبی مردم از آنان کلاهبرداری می کردند بیست و پنجم مهر ماه سال 1386 توسط ماموران پلیس امنیت استان تهران دستگیر شدند. دوشنبه شب پلیس امنیت و اطلاعات فرماندهی انتظامی استان تهران در یک عملیات غافلگیرانه خدیجه 50 ساله را در شهرستان پاکدشت دستگیر کرد. با توجه به گزارش های مردمی مبنی بر اینکه فردی به نام خدیجه هر سال با مراجعه به درب منازل مردم از آنان کمک نقدی و غیر نقدی به اسم جمع آوری پول برای میلاد امام زمان جمع آوری می کرد و گاهی از از احساسات مذهبی مردم سو استفاده می کرده است تحقیقات در این پروژه آغاز شد.

این فرد با پخش شایعاتی مبنی بر اینکه هنگام پخت نذری بر روی دیگ غذا نام امام حسین (ع) حک می شود تعدادی افراد ساده لوح را اغفال می کرده است. این دو زن رمال به طور جداگانه ادعای ارتباط با امام زمان (عج) را داشته و با طرح ادعای دروغین شفای بیماران از آنها کلاهبرداری می کردند.

 "دلبر" 25 ساله => دلبر و محمد زن و شوهر افغانی هستند که از حدود سه سال پیش، به دروغ، ادعای ارتباط با امام زمان (عج) را داشته و از این طریق افراد ساده لوح را فریب می دادند. این زوج افغانی حدود 10 سال است که ساکن شهرستان پاکدشت هستند. دلبر مدعی است سه سال پیش در شب بیست و یکم ماه رمضان، امام زمان (عج) را درخواب دیده و از آن روز سرطان معده اش علاج یافته است. وقتی بستگان و دوستان این زن از موضوع شفا گرفتنش مطلع شدند با این تصور که او نظر کرده است به سراغش رفته و از او شفا خواستند. همین شد که دلبر افراد بیمار را دور خود جمع کرد و با خواندن دعاها و گفتن کلمات ساده ای در این قالب، مدعی شفای بیماران شد. بطوریکه پس از خواندن این دعا، قندی به داخل آب می انداخت و از مراجعه کننده می خواست تا گوسفندی را قربانی کرده و دل و یا چشم گوسفند را برایش بیاورد تا آن را دفن کند. او مدعی است دو فرشته نیز او را در این امر یاری می کردند. دلبر در ادعای دروغ دیگری عنوان کرده است که تا کنون 12 نفر از جمله زنان نازا، افراد کر و لال و ... توسط او شفا گرفته اند. متهم با رضایت مراجعه کنندگان مبالغی وجوه نقد و نذورات دریافت و هرچند وقت یکبار نیز به کربلا سفر می کرد.

زندگی دلبر => همسر دلبر نان خشک جمع کن است و پنج فرزند دارد. دلبر پیش از این یکبار دستگیر شده است اما به دلیل نبود شاکی خصوصی آزاد شده و این بار برای دومین بار است که دستگیر می شود.

"این زن اگر چنین قدرتی داشت چرا به زندگی نا بسامان خود سامان نمی داد؟"

 "خدیجه" 50 ساله => خدیجه خانه دار و ساکن شریف آباد است. این زن با مراجعه به منازل، کمک های نقدی و غیرنقدی برای پختن آش نذری جمع آوری می کرد. متهم پس از جمع آوری مواد اولیه، در مقابل منازل، بساط آش را برپا کرده، سپس پارچه سبز رنگی بر روی آن قرار داده و افراد را دور خود جمع می کرد و مدعی می شد که این آش حاجت دهنده است. چرا که بر روی دیگ آش امضای امام زمان (عج) و خیمه امام حسین (ع) حک شده بنابراین حاجت دهندگی آن تضمینی است. این متهم که مبالغی از مردم دریافت و همسرش او را در این کار همراهی می کرد، هر سال در شب میلاد امام زمان (عج) بساط آش خود را پهن می کرد.
 اعترافات زنان مدعی ارتباط با امام زمان (عج) پشت میز محاکمه:

دلبر، یکی از دو زن کلاهبردار که مدعی بودند با امام زمان ارتباط دارند، گفت: دو فرشته به نام های "چمن گل" و "سبزه گل" برای شفای بیماران به من کمک می کردند. وی در توضیح اینکه چگونه با امام زمان ارتباط برقرار می کرده است، گفت: مدت ها از بیماری سرطان معده رنج می بردم ولی در ایام احیا  امام زمان را در خواب مشاهده کردم و ایشان مرا شفا داد. پس از شفا یافتن من، همه فامیل به من گفتند که تو نظر کرده امام زمان هستی و بنابراین من نیز با کمک دو فرشته که فقط من می توانستم آن ها را ببینم اقدام به دعا برای شفا دادن بیماران می کنم. این دو فرشته به نام های چمن گل و سبزه گل به من می گفتند که چگونه باید دعا کنم تا بیماران شفا یابند. خدیجه دیگر زن متهم نیز با رد اتهام خود گفت: من فقط اقدام به دادن غذای نذری به مردم می کنم و هیچ گونه کار خلافی را مرتکب نشده ام.


87/6/31
2:59 عصر

بقیة الله یعنی چه؟

بدست منتظر در دسته و اینک آغاز...

 

عده ای بر این باورند که مراد از "بقیة اللَّه" در آیه شریفه "بقیة اللَّه خیر لکم ان کنتم مؤمنین" حضرت مهدى (عج) است. ممکن است این سوال مطرح شود که مگر امام زمان (عج) در زمان رسول‏اللَّه (ص) وجود داشتند و شناختى از آن حضرت بوده که چنین آیه‏اى نازل شده است.

باید گفت اولا این آیه از فرمایشات حضرت شعیب (ع) خطاب به قوم خود است. ثانیا آن چه درباره نسبت آیه با امام مهدى (عج) وجود دارد و باعث شهرت آن در محافل و منابر نسبت به آن حضرت شده است، بحث انطباق مفهومى آیه و تطبیق یکى از مصادیق آیه بر فردى است که با تفسیر آیه سازگار است. زیرا "بقیه" به معناى باقى مانده است و مراد از آن سودى است که به فروشنده مى‏رسد، یعنى آن چه بعد از پایان معامله برایش باقى مى‏ماند و آن را در در راه حوایج خود خرج مى‏کند و مراد آیه این است که سودى که از طرف خدا براى شما باقى مانده و خدا از طریق فطرت خودتان شما را بدان راهنمایى کرده، اگر مؤمن باشید، براى شما بهتر از مالى است که از راه کم‏فروشى و کم کردن پیمانه و ترازو تصاحب مى‏کنید.

تفسیر نمونه، با عبارت گویاترى "بقیةاللَّه" را چنین معنا کرده است:

هر موجود نافعى از طرف خداوند که براى بشر باقى مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، "بقیةاللَّه" محسوب مى‏شود.

باید گفت اولا این آیه از فرمایشات حضرت شعیب (ع) خطاب به قوم خود است. ثانیا آن چه درباره نسبت آیه با امام مهدى (عج) وجود دارد و باعث شهرت آن در محافل و منابر نسبت به آن حضرت شده است، بحث انطباق مفهومى آیه و تطبیق یکى از مصادیق آیه بر فردى است که با تفسیر آیه سازگار است.

[1] از این رو، امام زمان (ع) که وجود شریفشان مایه بیشترین خیر و برکت براى جامعه بشرى است، یکى از بهترین مصادیق این آیه مبارکه است. به قول یکى از قرآن‏پژوهان معاصر، از آن جا که آیه‏هاى قرآن داراى مفاهیم جامع هستند و در عصرهاى بعد مى‏توانند بر مصداق‏هاى کلى‏تر و وسیع‏تر تطابق داشته باشند، این آیه با امام زمان (عج) که روشن‏ترین مصداق، "بقیةاللَّه" است، مطابقت مى‏کند.

براى کاملتر شدن پاسخ، خوب است به نظر یکى از دانشمندان اهل سنت نیز توجه نمایید. شبلنجى دانشمند شافعى، روایتى را نقل کرده‏اند که "هنگامى که (مهدى) قیام کند، بر کعبه تکیه زند و 313 تن از پیروانش نزد او گرد آیند. پس اولین چیزى که مى‏گوید، این آیه است: "بقیةاللَّه خیر لکم ان کنتم مؤمنین". سپس مى‏فرماید: منم "بقیةاللَّه" و خلیفه او و حجت خدا بر شما. پس از آن، کسى بر آن حضرت سلام نمى‏کند، مگر این که مى‏گوید: "السلام علیک یا بقیة اللَّه فى ارضه"؛ سلام بر تو اى باقى گذارده خدا در زمینش.[2]

بنابراین، گر چه مفاد این آیه، از سخنان حضرت شعیب (ع) خطاب به قوم خود است، اما مصداق اکمل آن، وجود شریف حضرت صاحب الامر (عج) است.

 پى نوشت:

[1]. تفسیر نمونه، ج 9، ص 204.

[2]. ملامحسن فیض کاشانى، تفسیر صافى، ج 2، ص 468.


<      1   2   3      >